خلاقیت، بدون اینترنت

 

 

“هنر در خلا به وجود نمی آید”

آیا ممکن است که بدون اتصال به دنیای مجازی نیز خلاق باشیم؟

در این ستون از مجله نیویورک تایمز دو متخصص فرهنگ درمانی به مخاطبان خود در مورد مشکلاتشان در حوزه هنر پاسخ می دهند .
سوال: من از هنر برای بهبود کیفیت زندگی ام کمک می گیرم وبه اهمیت آن واقفم. من هر روز نقاشی می کشم و به عنوان یک طراح مشغول هستم بنابراین می توان گفت یک سبک زندگی خلاق دارم. اگرچه اخیرا به چند دلیل از جمله اعتیاد به دنیای مجازی و نیاز به تایید از طرف افرادی که نمی شناسمشان حساب اینستاگرام خود را پاک کرده ام و امیدوارم که با حذف صداهای اضافی صدای درونی خودم را در نقاشی هایم پیدا کنم. اما این روش مشکلاتی هم داشته است از جمله این که من از این طریق هنرم را با دیگران به اشتراک می گذاشتم. هنر از نظر من همین به اشتراک گذاشتن با جامعه است و حالا این امکان از دست  رفته است .
سوال من این است که چه طور بدون شبکه های مجازی ارزش های هنری مان را به اشتراک بگذاریم و احساس نکنیم از جریانی که دیگران به واسطه این شبکه ها آن را دنبال می کنند عقب افتاده ایم؟

جواب: همین چند روز پیش در جریان یک مکالمه ی تصویری با یکی از دوستانم، پسر دوستم می خواست تا من و دخترم را به حیوان خانگی شان به نام پینات معرفی کند. اما پینات ناگهان با سر تلفن را انداخت و شروع به خشونت کرد. چرا که او نمی خواست دو انسان دیگر از طریق صفحه نمایش فضای او را تهدید کنند. من پینات را درک می کنم. من هم این روزها همین حس را نسبت به تلفنم دارم. اما به اندازه پینات باهوش نیستم و هنوز برای ترک این محیط تردید دارم. اما این روزها حساب کاربری ام را خصوصی کرده ام و فقط کسانی را دنبال می کنم که واقعا می شناسم و خودم را از شر تصاویر غذا و نوشیدنی و سلفی ها راحت کرده ام. به تو تبریک می گویم برای این که تشخیص دادی این فضا برای تو کار نمی کند. این یک خوشحالی ناپایداراست که براثر ترشح هورمون دوپامین بوجود می اید که دلیل آن تایید کردنِ (لایک ) نقاشی هایی است که تو به اشتراک گذاشته ای.
خیلی ها این روزها از اینستاگرام به جای رزومه استفاده می کنند. اما من فکر می کنم با کنار گذاشتن این شبکه ها در اخر روز تنها چیزی که از دست دادیم توهم عضو اجتماع بودن است. در حالی که این حس را می توان به صورت واقعی در دنیای بیرون به وجود آورد .
بدترین چیزی که در مورد شبکه های مجازی وجود دارد این است که تجربه ی ما از زندگی را جابه جا می کنند و ما را در گذشته نگه می دارند. تصور این که ویرجینیا ولف توسط ناشرش مجبور می شد یک پست زودهنگام راجع به کتابش بگذارد واقعا برایم ترسناک است. این قاب مربع اینستاگرام بسیار پیش پا افتاده و همه گیر شده است. وقتی به صفحه اینستاگرام دقت کنیم متوجه می شویم که بیشتر مطالب حواس پرت کن هستند و خیلی کم می توان مطالب الهام بخش دید .
اگر بخواهم یک ویژگی مشترک بین تمام نویسندگان و هنرمندانی که در موردشان نوشته ام را بگویم آن وسواس و دقت شان در پاسخ دادن به جهان از طریق آثارشان است. این تعریف زندگی خلاق به معنای واقعی است.توصیه می کنم داستان زندگی هنرمندان و کتاب هایی مثل “زنان خیابان نهم” یا ” فقط بچه ها” را بخوانی تا ببینی هنرمندان در سراسر تاریخ چه طور همواره در کشمکش بین حفظ ارتباط با جامعه ی بیرون و ساختن شخصیت درونی خودشان بوده اند. فیلم نروژِی نوبت داستان دو دوست جوان رمان نویس و جریان شکل گیری شخصیت شان و تاثیری که بر .هم گذاشته اند را به خوبی به تصویر کشیده است .
همان طور که می دانی هنر در خلا به وجود نمی اید و تو هم تلاشت را برای ساخت یک جامعه ی واقعی و نه توهمی و خیالی به خوبی انجام داده ای. می توانی این روابط را در دفترکار و محیط های حقیقی که در آنها هستی پیدا کنی. در مراسم بازگشایی گالری هنرمندانی که دوستشان داری شرکت کن. به دوستان هنرمندت پیشنهاد جلسات منظم بده و حتی با دوستان هنرمندی که الهام بخش تو هستند استودیو مشترک اجاره کن .
همیشه فکر می کردم دلیل این که گاهی هنر ما را گیج می کند به خاطر ماهیت متناقضش است. از طرفی بسیار شخصی و رازآلود است از طرف دیگر به تایید جامعه نیاز دارد. نمود این تناقض را هم در رفتارهای دوره ای هنرمندان می بینیم, دوره هایی که عمیقا در استودیو هستند و بعد دوره های نمایشگاه و بعد هم دوران استراحت چیزی که از تو می خواهم این است که اصول خودت را پیدا کنی .

 

Sepid گفت:
امروزه همه ما درگیر ایجاد تعادل بین زندگی مجازی و حقیقی هستیم، آنچه در بیرون پیدا نمی کنیم در دنیای مجازی میجوییم. آنکه با خودش به صلح رسیده باشد حقیقت را یافته و در دنیای واقعی به زندگی اش ادامه می دهد.